میلاد میوه دل فاطمه(س)
حق کرده ظهور تا حسین آمده است
آیات جهاد با حسین آمده است
فطرس به امید عفو بر درگه او
با ذکر حسین، با حسین آمده است
امام حسین (علیه السلام)” شکر گذاری تو بر نعمت پیشین نعمت جدید راسبب می شود.
حق کرده ظهور تا حسین آمده است
آیات جهاد با حسین آمده است
فطرس به امید عفو بر درگه او
با ذکر حسین، با حسین آمده است
امام حسین (علیه السلام)” شکر گذاری تو بر نعمت پیشین نعمت جدید راسبب می شود.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره خود و امتش چنین مثال می فرماید:” کاروانی در بیابان خشک ره می سپارد؛ گم کرده ی راه، مرکب خسته و وامانده ، توشه پایان یافته و توان از دست رفته ، چیزی به هلاکت کاروان نمانده است ، مردی حلیه بر سرکشیده ، آب از سر و رویش فرو می چکد ، حال کاروانیان را که می پرسد، هر کس به درماندگی، حال خود باز می گوید. مرد می پرسد : اگر شما را به آب گوارا و باغی سرسبز برسانم مرا چه خواهید داد؟ پاسخ می شنود هر چه بخواهی . پس از کاروانیان پیمان می گیرد که هیچ نمی خواهم جز آن که در میانه راه از فرمانم سر مپیچید. مرد کاروان را به آبی گوارا و باغی سرسبز می رساند ؛ دمی مکث می کند و همه را به سوی آب هایی گواراتر و باغ هایی مصفاتر می خواند ؛ امام کاروان عهد از یاد برده است. فرمانش را نمی پذیرد . تنها گروهی با او به راه می افتند و به باغ هایی سرسبزتر و آبی گواراتر می رسند و آنان که می مانند ، شب هنگام در دام دشمن گرفتار می آیند. ( ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه، ج19،ص171)
در هر چیزی که چشمانت می بیند موعظه ای است ( امام کاظم (ع))
برای شیطان و لشکریانش ، چیزی نگونبارتر از دیدار برادران برای رضای خدا نیست امام کاظم (ع)
مهرورزی با مردم نیمی از عقل است امام کاظم (ع)
شهادت امام کاظم (ع) بر همه شیعیان تسلیت باد
1 .احياى اسلام
اولين كار بزرگ او، احياى اسلام بود. دويست سال است كه دستگاههاى استعمارى
سعى كردند تا اسلام بدست فراموشى سپرده شود. يكى از نخس توزيرهاى انگليس در
جمع سياس تمداران استعمارى دنيا اعلام كرده بود كه ما بايد اسلام را در كشورهاى
اسلامى منزوى كنيم! قبل و بعد از آن نيز پولهاى گزافى خرج شد تا اسلام در درجه
اول از صحنه زندگى، و در درجه دوم از ذهن و عمل فردىِ انسانها خارج شود؛ چون
م يدانستند اين دين، بزرگترين مانع در راه چپاول قدرتهاى بزرگ و استكبارى است.
. 2 بازگرداندن روح عزت به مسلمين
دومين كار بزرگ او، اعاده روح عزت به مسلمين بود. اينگونه نبود كه اسلام صرفاً در
بحثها و تحليلها و دانشگاهها و صحن جامعه و زندگى مردم مطرح شود؛ بلكه بر اثر
نهضت امام ما، مسلمانها در همه جاى عالم احساس عزت كردند. يك نفر مسلمان ازكشورى بزرگ كه مسلمين در آن در اقليت قرار دارند، به من ميگفت: قبل از انقلاب
اسلامى، مسلمان بودنِ خود را هرگز اظهار نميكرديم… هرچند خانواد ههاى مسلمان
روى بچه هاى خود اسم اسلامی می گذاشتند، اما جرأت نميكردند آن اسم را اظهار
كنند و از بيان آن خجالت ميكشيدند! اما بعد از انقلاب شما، مردم ما با افتخار، اسمِ
اسلامى خود را ميگويند، و اگر از آنها بپرسند كه شما چه كسى هستيد، اول آن اسمِ
اسلامى را با افتخار بر زبان م يآورند.
3 . درك امت اسلامى
سومين كار بزرگِ او اين بود كه به مسلمانها احساس درك امتِ اسلامى داد. قبل از
اين، مسلمانها در هر جاى دنيا كه بودند، چيزى به نام امت اسلامى برايشان مطرح نبود
و يا اصلاً جدى تلقى نم يشد… امام، احساس شعور نسبت به امت اسلامى را ايجاد كرد،
كه بزرگترين حربه براى دفاع از جوامع اسلامى در مقابل استكبار است.
4 . ازاله حكومت پادشاهى
چهارمين كار بزرگ او، ازاله يكى از مرتج عترين و پليدترين و وابست هترين رژي مهاى
منطقه و جهان بود. ازاله حكومت پادشاهى در ايران… كه مهمترين دژِ استعمار در
منطقه خليج فارس و خاورميانه بود…
. 5 ايجاد حكومت بر مبناى اسلام
كار پنجم او، ايجاد حكومتى بر مبناى اسلام بود؛ چيزى كه به ذهنِ مسلمانها و
غيرمسلمانها خطورن ميكرد…
.6 ايجاد نهضت اسلامى در عالم
كار ششم او، ايجاد نهضت اسلامى در عالم بود. قبل از انقلاب اسلامى، در بسيارى از
كشورها و از جمله كشورهاى اسلامى، گروهها و جوا نها و ناراض يها و آزاد ىطلبها،
با ايدئولوژ يهاى چپ وارد ميدان م يشدند؛ اما بعد از انقلاب اسلامى، پايه و مبناى
حرك تها و نهض تهاى آزاد يبخش، اسلام شد…
7 .نگرشى جديد در فقه شيعه
هفتمين كار بزرگ او، نگرشى جديد در فقه شيعه بود. فقاهت ما پايه هاى بسيار
مستحكمى داشته و دارد. فقاهت شيعه، يكى از محك مترين فقاهتها و متكى به قواعد
و اصول و مبانى بسيار مستحكمى است. امام عزيزمان اين فقه مستحكم را در گستر
هاى وسيع و با نگرشى جهانى و حكومتى مورد توجه قرار داد و ابعادى از فقه را براى
ما روشن كرد كه قبل از آن روشن نبود.
.8 ابطال باورهاى غلط در اخلاق فردىِ حكام
كار هشتمِ او، ابطال باورهاى غلط در باب اخلاق فردىِ حكام بود. در دنيا پذيرفته شده
است كه كسانى كه در رأس اجتماعات قرار می گيرند، اخلاق فردىِ خاصى داشته
باشند! تكبر ورزيدن، برخوردار بودن از زندگىِ راحت و مُسرفانه، تجملگرا ىي، خودرأ ىي
و خودخواهى و امثال اينها… حتّى در كشورهاى انقلابى، انقلابيونى كه تا ديروز زير
چادرها زندگى ميكردند و در دخم هها مخفى م يشدند، به مجرد اينكه به حكومت
م يرسند، وضع زندگ يشان عوض م يشود…
.9 احياى روحيه غرور و خودباورى در ملت ايران
كار نهم او، احياى روحيه غرور و خودباورى در ملت ايران بود… حكومتهاى استبدادى
و فردى، سالهاى متمادى ملت ما را به صورت ملتى ضعيف و مستضعف و توسر ىخور
درآورده بودند؛ ملتى كه از استعداد جوشان و خصلتهاى جمعىِ فو ق العاده ممتاز
برخوردار است و در طول تاريخ بعد از اسلام، اين همه افتخارات علمى و سياسى دارد.
قدرتهاى خارجى ]هم[ ملت ما را تحقير كرده بودند. ملت ما هم باور كرده بود كه
قابليت و لياقت كارهاى بزرگ را ندارد، سازندگى از او بر نم يآيد، ابتكار از او ساخته
نيست و ديگران بايد بر او آقا ىي كنند و به او زور بگويند!…
.10 اثبات “نه شرقى و نه غربى “
و بالأخره دهمين كار بزرگِ او، اثبات اين نكته بود كه“نه شرقى و نه غربى “، يك اصل
عملى و ممكن است. ديگران خيال ميكردند كه يا بايد به شرق متكى بود و يا به غرب،
يا بايد نان اين قدرت را خورد و ستايشش كرد و يا آن قدرت را! فكر نميکردند كه يك ملت بتواند هم به شرق و هم به غرب، نَه بگويد و بايستد و بماند و خود را روزبه روز
ريشه دارتر كند؛ اما امام)ره( اين نكته را ثابت كرد. .بيانات در ديدار جمعي از هنرمندان 9/4/ 1370
تو اگر عار ندارى از طلب دنيا، لااقل از مخلوق ضعيف كه مثل خود تو است، طلب مكن. بفهم كه مخلوق را قدرتى نيست براى تعمير دنياى تو. گيرم كه كه با هزار منت و ذلت، اراده او را جلب كردى، اراده او در ملك حق، كاركن، نيست و كسى را تصرفى موقته، از خلق بى همه چيز تملق مگو و از خداى خود غافل مشو و حريت و آزادى خود را حفظ كن و قيد و عبوديت و اسارت را از گردن خود بردار و در جميع احوال آزاد شو.) 5چهل حديث،ص 16060((1
انسان غير صابر و بى شكيبا زبانش به شكايت هر كس و ناكس باز شود و اين علاوه بر رسوا یي پيش مردم و معروفيت به سست عنصرى و كم ثباتى و افتادن از نظر خلق، يیش ملائكة الله و در درگاه قدس ربوبيت از ارزش می افتد. بنده ای كه نتواند يك مصيبت كه از حق و محبوب مطلق به او می رسد، تحمل كند، و انسانى كه از ولى نعمت خود كه هزاران هزار نعمت ديده و هميشه مستغرق نعمتهاى او است، يك بليه ديد زبان به شكايت پيش خلق گشود، چه ايمانى دارد؟ و چه تسليمى در مقام مقدس حق دارد؟ پس درست است كه گفته شود كسى كه صبر ندارد، ايمان ندارد. اگر تو به جناب ربوبى ايمان داشته باشى و مجارى امور را به يد قدرت كامله او بدانى و كسى را متصرف در امور ندانى، البته از پيش آمدهاى روزگار و از بليات وارده، شكايت پيش غير حق تعالى نكنى. بلكه آ نها را به جان و دل بخرى و شكر نعم حق كنى. پس آن
اضطرا بهاى باطنى و آن شکایتهای زبانى و آن حركات زشت غير معتاد اعضاء، همه شهادت دهند كه ما از اهل ايمان نيستيم. تا نعمت در كار است، صورتاً شكرى می كنيم و آن نيز مغزى ندارد.( چهل حديث، ص 224)